درباره سهم اندک هنر از توسعه اقتصادی
فاقد بازدهی دانستن فرهنگ و هنر در این کشور گویی که نهادینهشده باشد مانع هرگونه سرمایهگذاری در این حیطه گشته؛ دلایل چنین تنگاندیشی در این زمینه همچنان مشخص نیست. درست است قدمت ورود مباحث اقتصاد هنر به گفتمان هنری ایران بهزحمت از سه دهه تجاوز میکند اما ریشههای این حد از بیتوجهی به مبحثی تا این حد مهم در حیطه اقتصاد تاکنون پوشیده مانده؛ بیتوجهی و خسرانی که غالباً از سوی گروهی واردشده که هنر را کالایی لوکس برای طبقهای خاص و بهرهمند از رفاه اجتماعی تعریف کردهاند. سایر عوامل را میتوان فقدان تشکیلات هنری در قالب یک نظام صنفی و حمایتی، تمرکزگرایی مزمن در ارائه آثار در پایتخت و تعدد مراکز تصمیمگیری فرهنگ و هنر دانست.