نقدی آغشته به کیک خامهای
نمایشگاهها و موزههای ویژه هنرهای تجسمی، طی چند سال اخیر میزبان بسیاری از رویدادها، بهویژه اعتراضات بوده است. بسیاری عمل خود را واکنشی در برابر کنش هنرمند میخوانند و برخی دیگر تنها راهی یافتهاند برای جلبتوجه خبرنگاران، عکاسان و منتقدین به موضوعی که میپندارند از به نمایش گذاشتن و برگزاری رویدادهای هنری مهمتر است. مثال آن پرتاب کیک خامهای به نقاشی مونالیزا است که با اندیشهی حفظ زمین اتفاق افتاد. اما چه میشود که یک معترض محیطزیست موزه لور را برای «بیان» برمیگزیند. فضا، اثر و حتی مخاطبین مکانی به نام موزه در دید پرتابکننده کیک خامهای چه انگاشته میشوند؟
مداخلهی جهان بیرون با یک اثر هنری گاه میتواند نوری باشد که تمام روز به آن تابیده میشود و گاه میتواند دست و پای مخاطبی باشد که در اثر شیرجه به سمت یک اثر معاصر، پرفورمنسی را رقم میزند. مداخله میتواند اجتنابناپذیر یا بهعمد باشد. انتخاب و انجام یک کنش در فضایی که بیش از هر مکان دیگری ادعای پذیرش ایدههای نو و کنشهای تجربی را دارد، حرکت تازه یا آوانگاردی نیست؛ اما پرتاب یک شیء با کارکرد مصرف روزانه به شیء دیگری باارزش تاریخی-فرهنگی برای رساندن پیام «زمین را حفظ کنیم» حرکتی است که تنها به دنبال لنز دوربین میگردد.
انسان جهان معاصر آنقدر دوربین بهدست اینسو و آنسو حرکت کرده و حق ثبت و انتشار هر چیزی را به خود میدهد که دیگر برایش مهم نیست «جایی که ایستادهام» کجاست، صرفاً اگر در دوربینم ثبت شود و در صفحهام به اشتراک گذاشته شود و لایک بگیرد، معنایی را که «من» میخواهم پیدا میکند. چه روی «میلیونها استخوان پاک نکردهی گاو با بوی نامطبوع» بایستید، چه بر آخرین قطرات بهجامانده کنار «حوضچه نفت» فرقی ندارد؛ مهم تیتر خبرنگاری است که عمل ایستادن را دلالت بر نه به ظلم و استکبار جهانی میخواند.