رد کردن پیوندها
مشاهده
بکشید

جستاری کوتاه درباره فلسفه هنر ، چاپ خونه دوازده

گئورگ لوکاچ یکی از نظریه‌پردازانی است که از هنر چون محصولی تاریخی، اجتماعی و از اهمیت‌های زمینه‌ی مادی هنر یاد می‌کند. تفکرات لوکاچ به دو دوره پیشا مارکسیستی و دوره مارکسیستی تقسیم می‌شود. کتاب فلسفه هنر ۱۹۱۲-۱۹۱۴ یکی از مهم‌ترین آثارش طی دوران فعالیت حرفه‌ای اوست که از برجسته‌ترین‌های زمینه زیبایی‌شناسیِ آغاز سده بیستم محسوب می‌شود؛ اما متأسفانه نگارش این کتاب در زمان حیات او متوقف شد و در سال ۱۹۷۴ توسط دو تن از شاگردانش با عنوان «یادداشت‌های زیبایی‌شناسی یا فلسفه هنر هیدلبرگ ۱۹۱۲-۱۹۱۴» منتشر شد. این کتاب بابیان به‌وضوح دشوار خود، به فلسفه و تفکر متفکران آلمانی در باب نقادی ادبی امروز و نکات مهم زیبایی‌شناسی توجه دارد و مباحث کلیدی چون نقش مخاطب در تعیین قلمرو معنایی اثر هنری، اهمیت شکل در اثر در نسبت آن با محتوا، نسبت اثر با تاریخ، با واقعیت، با ذهنیت مؤلف و با خودآگاهی دوران را مطرح می‌کند. لوکاچ در مقالات و بیانیه‌های خود پیش‌ازاین کتاب، از متفکران بزرگی چون نیچه و مارکس بسیار تأثیر گرفته است؛ اما این تأثیرات در کتاب فلسفه هنر، برخلاف مقالات پیشین، مشهود نیست. دلیل اهمیت این اثر، از فراهم آوردن امکان رویارویی مواضع در خود می‌آید. کتاب از یک‌روند سه‌جزئی پیروی می‌کند: ابتدا از نظریه‌ای پدیدارشناسانه آغاز می‌شود؛ سپس به نظریه‌ای در باب هنر می‌پردازد و در آخر نسبت اثر هنری با تاریخ را موردبررسی قرار می‌دهد. سؤال اصلی که در مواجه ابتدایی با این اثر پیش می‌آید آن است که با توجه نگاه لوکاچ به فلسفه، آیا نوشتن این کتاب راهی برای جدایی فلسفه و هنر و یا تجربه‌ی “باژگون کردن افلاطون‌گرایی” بوده است؟ در سری بعدی چاپ‌خونه بیشتر به نگاه این فیلسوف خواهیم پرداخت.

پیام بگذارید