رد کردن پیوندها
مشاهده
بکشید

جستاری کوتاه درباره فلسفه هنر ، چاپ خونه هشت

در ادامه بحث در باب نظریات نیچه در مورد موضوع هنر و اخلاق و پیرو آن، به مبحث گزینش از دیدگاه او می‌رسیم که آن را امری ناگزیر و ضروری می‌داند. در امر برجسته‌سازی و گزینش، ناگزیر برخی ارزش‌گذاری‌ها تقویت و برخی تضعیف می‌شوند؛ اما این ارزش‌ها کدام‌اند؟ نیچه برای پاسخ به این سؤال ارزش‌ها را به دودسته زندگی‌ساز و ارزش‌های زندگی‌کش تقسیم می‌کند که البته نوعی تقسیم ثنوی است و نیچه آن را به‌واسطه ارزش‌هایی مثل: فراوانی و گرسنگی، رشد زندگی و زوال زندگی، قوت و ضعف و سلامت و بیماری، توضیح می‌دهد. به‌این‌ترتیب هنرمند در گزینش کردن و شکوه و جلال بخشیدن به اشیایی خاص، موضع ارزشی و ذاتی خود در مورد زندگی را آشکار می‌کند و این ارزش‌گذاری ذاتی را استحکام می‌بخشد و در مقابل ارزش‌های پست را تضعیف می‌کند. این نوع ارزش‌گذاری وابسته به غریزه ذاتی هنرمند است و پیش از هر چیز متوجه زندگی است؛ پیوند میان هنر و زندگی از منظر نیچه هم از همین مهم نشأت می‌گیرد. بر همین اساس فکری، نیچه نظام اخلاقیات خود را در ذیل دو مقوله طبقه‌بندی می‌کند: اخلاقیات اشرافی (اخلاق سروری) که ریشه در اخلاقیات آری گوی به زندگی و خویش دارد؛ این اخلاق تأیید و تجلیل ذات زندگی و در نتیجه نیازمند نمادها و اعمال شکوهمندانه است؛ و نوع دوم اخلاقیات بردگی که از ابتدا بدان می‌گوید نه … و این نه گفتن عمل خلاف آن است زیرا از نظر نیچه این اخلاق ذاتاً زندگی‌کش است. نظام‌های اخلاقی برای نیچه حکایت از عمق واقعیت‌های فرهنگی و جهان درون انسان دارد که می‌توان با کاوش در آن‌ها بسیار امور و مسائل را روشن نمود، اما ازآنجایی‌که هنر پدیدارکننده امور تازه و زنده‌ای است که در آن‌ها نوعی قاعده‌مندی حاکم است، قلمرو هنر از قلمرو اخلاق بسیار گسترده‌تر و این هنر است که نشانه نظام روحی روانی بشر است.

به باور نیچه اخلاق دارای شأن عملی است و نظام‌های اخلاقی، معلول مقتضیات و شرایط اضطراری دنیای واقعی بوده است، درحالی‌که آثار هنری واجد چنین شرایطی نیستند. اگر در هنر الزام و فشاری وجود داشته باشد، صرفاً از ناحیه تخیل است و ایجاب و نفی (امرونهی) که بنیاد اخلاقیات است، در آثار هنری به غریزه هنرمند تغییر می‌کند. به بیان نیچه: «هنر به‌کلی شرم و حیا را فراموش کرده است.»

هر اخلاقی متضمن قاعده‌مند کردن رفتار از طریق منع و سرکوب غریزه‌ها است و به همان نسبتی که جوامع بشری نیز پیچیده‌تر می‌شوند، الگوهای سرکوب هم رشد می‌کنند؛ اما در هنر عکس این موضوع صادق است، یعنی همیشه حداکثر غریزه سرکوب نشده، به‌صورت کاملاً سازگار با عقلانیت، باید مجال بروز بیابد. به نظر نیچه هنر نه‌تنها اکثر انگیزه‌های انسانی را آشکار می‌کند (زیبایی‌شناسی شامل اخلاق است)؛ بلکه این انگیزه‌ها را مستقیم‌تر و بی‌واسطه‌تر آشکار می‌سازد.

پیام بگذارید