رد کردن پیوندها
مشاهده
بکشید

جستاری کوتاه درباره فلسفه هنر ، چاپ خونه پنج

آنچه در مجله قبلی چاپ‌خونه مورد بررسی قرار گرفت، عوامل تأثیرگذار بر برداشت شخصی مخاطب از یک اثر هنری و زیبایی اثر در نظر او بود. اما نمی‌توانیم درباره زیبا انگاشتن سخن بگوییم بی‌آنکه زیبایی‌شناسی کانت را مورد بررسی قرار دهیم.

دکارت “می‌اندیشم”را نقطه‌ی اصلی یقینی در نظر می‌گیرد که فلسفه را بر آن می‌توان بنا کرد، اما او برای تضمین وجود همبستگی میان خودمان با نظم جهان هستی، هنوز بر خدا تکیه دارد. مقارن پایان قرن هجدهم، کانت در پرتو استدلال‌های دکارت درباره‌ی خودآگاهی، بر آن می‌شود که ساختارهای مشترک آگاهی ذهنی ما را که شرط امکان شناخت عینی به شمار می‌آیند، توصیف کند و می‌کوشد که این کار را بدون توسل به الوهیتی که تضمین‌کننده‌ی جهان است انجام دهد. در نظر کانت، یگانه یقینی که فلسفه می‌تواند فراهم آورد در وجود “خود ما” خانه دارد نه در چیزی خارج از خود ما.

کانت در تداوم راهی که دکارت آغاز کرده بود ماهیت موجود را وابسته به ماهیت اُبژه بودن آن برای سوژه می‌دانست. “موجود موجود است، چون مورد تجربه و ادراک خاص سوژه است.” کانت با روش استعلایی خود قصد آن داشت که از یک ‌سو اُبژه بودن موجودات را مستحکم کند و از سوی دیگر سوژه بودن عقلی را که بنیاد این اشیا است تبیین کند. از این‌رو در مقدمه چاپ دوم نقادی عقل محض می‌نویسد: من آن شناسایی را استعلایی می‌نامم که به‌طورکلی مربوط به خود اشیا نباشد، بلکه مربوط به نحوه‌ای باشد که ما اشیا را می‌شناسیم؛ تا آنجایی که شناسایی ما بتواند ماتقدم باشد. به بیان کانت زیبا آن است که لذتی بی‌آفریند رها از بهره و سود؛ بی‌مفهوم و همگانی، که چون غایتی بی‌هدف باشد. این تعریف را شاید بتوان مبنای زیبایی‌شناسی مدرن و فرمالیسم بر خواسته از آن دانست. کانت اعلام می‌دارد که یک داوری ذوقی یک داوری شناختی نیست و نمی‌توان آن را یک داوری منطقی دانست؛ بلکه یک داوری زیبایی‌شناختی است، بر این اساس مبنای تعیین‌کننده‌ی این داوری جز ما “یعنی سوژه” نیست. کسی که بنیان تعیین‌کننده آن نمی‌تواند غیر سوبژکتیو باشد. به نظر می‌رسد که کانت در اینجا چنین استدلال می‌کند که داوری امر زیبا، یک قضاوت ذوقی است. یک قضاوت ذوقی بر اساس ماهیت ذاتی و مبتنی بر خوشایندی. در واقع اگر مبتنی بر لذت نباشد، نمی‌تواند یک قضاوت ذوقی باشد، بلکه داوری است که باید با نام دیگری خوانده شود. هرچند لذت، یک بازنمایی ذهنی است که هیچ ‌چیزی را به‌هیچ‌وجه در اُبژه معین نمی‌کند. از این‌رو، خود شی‌ء در شناخت مؤثر نخواهد بود. احساس لذت کاملاً ذهنی است به این معنی که از طریق آن هیچ اُبژهای بازنمایی نمی‌شود. اگر بخواهیم با دیدگاه زیبایی شناسانه کانت به آثار هنری موجود در نمایشگاه نگاهی بیاندازیم، به‌عنوان یک “انسان خردمند” چه تغییری در مقابل نگاه معمول ما حاصل می‌شود؟

پیام بگذارید