جشن نوروز همچون سایر جشنهای ایرانیان نمادى دیگر از ستیز میان یاران اورمزد و یاران اهریمن و سرانجام پیروزى نیکى بر بدی است؛ در آغاز سفره یا خوان نوروزی، متشکل از هفت عنصر اصلی میگسترانیم، عدد هفت، عدد مقدس میان زرتشتیان، نشان از هفت امشاسپند و نگهدار اهورامزداست. در حال حاضر سه نوروز زرتشتی داریم (نوروز فصلی، مطابق با اعتدال بهاری همان نوروز ایرانی است که در ایران جشن گرفته میشود؛ نوروز تقویم قدیمی پارسی، در حال حاضر میان برخی پارسیان هندی جشن گرفته میشود؛ و نوروز تقویم شاهنشاهی که در تابستان است) این سه، در نتیجه فراموشی محاسبهی سالهای کبیسه در اواخر دورهی ساسانی و سدههای آغازین اسلامی و تلاشهای مختلف برای تصحیح آن به وجود آمدهاست و اگر در متنهاى قدیم از نوروزهایى در زمستان و تابستان و پاییز سخن رفته است؛ به این مناسبت است.
در مورد منشأ نوروز روایتها بسیار است از ارتباطات اساطیری تا مربوط دانستن ریشههای نوروز به سومر و بابل که در مورد اخیر دکتر شروین فریدنژاد نوروز تقویم ایرانی را مشخصاً محصول اندیشه و دین ایرانی زرتشتی میداند، و سومری و بابلی خواندن منشأ آن را نادرست میداند.
به طور کلی جشن نوروز در متون کهن ایرانى، داراى منشأ اساطیرى است و پیدایش آنرا به نخستین شاهان کیانى نسبت میدهند. نوروز، روزی که در آن سرانجام دیو پلید مَرکوش (مرگآور) مُرد و موش دمب پری (ستاره دنبالهدار) برفت و سرما بهپایان رسید و مردم از برج و باروی جمشید (وَرَجمکرد) خارج شدند (وندیداد- داستان جم)، از نگاه دینی ششمین گاهنبار با آفرینش انسان (عزیزترین موجود آفرینش براى آفریدگار بزرگ) در این روز کامل میشود، از زبان آموزگار «رپیتوین» (سرور گرماى نیمروز و ماههاى تابستان) با شکوفه درختان در نوروز به زمین باز میگردد و از منظر تأثیر بر سایر اساطیر سلیمان انگشتری فرمانروایی خود را در این روز باز مییابد، بیرونى در این مورد مىنویسد: «این روز، روز مختارى است؛ زیرا که نام این روز، هرمزد است که اسم خداوند تعالى است که آفریدگار و صانع و پرورنده دنیا و اهل آن است.» (بیرونی،۱۳۸۹: ۳۲۶). بنابراین آغاز سال و نوروز بر مفهوم تجدید آفرینش انطباق مىیابد و این تجدید، در مفهوم جشن سال نو متبلور مىشود.
منابع:
کتاب زبان، فرهنگ، اســطوره، دکتر ژاله آموزگار؛ انتشــارات معین، چاپ سوم، تهران،۱۳۹۰
مقالات تقیزاده زیر نظر ایرج افشار، دوره هجده جلدی، انتشارات توس، جلد سوم، یازدهم و دوازدهم،۱۳۹۳
کتاب آثارالباقیه عن قرون خالیه، ابوریحان بیرونی. ترجمه اکبرداناسرشت ، انتشارات نو، تهران، ۱۳۸۹