رد کردن پیوندها
مشاهده
بکشید

weaving

نمایشگاه حاضر: زیر و رو

سرآغاز فرآیند ادراک/فهم انسانی را از اولین برخوردش با هستی، برخورد با مادیت خود، توده‌ای سلولی، درهم‌بافته و حجمی ملموس می‌توان فهم کرد. هرآنچه بعدتر، تن نامیده‌ایم. انگار درک تن، به مثابۀ نشانه، به مثابۀ آغازین‌متن، سرآغاز فهم هستی است. شیئیت انسان. و آغاز ایجاد حافظه. آنچه بعدتر، کاربستش در سراسر زندگی همچون ابزاری شناختی، تداوم ادراک/فهم خواهد بود برای تداوم برخورد با هستی. هرآنچه می‌توان کنشِ زندگی نامیدش هیچ نیست جز تکرار مداومِ بی‌انقطاع ادراک/فهم در برخورد با متون و نشانه‌ها به کمک حافظۀ همواره مقایسه‌گر. هرآنچه ناشناخته است، دعوتی است عمیق به حافظه و پربیراه نخواهد بود اگر بگوییم هرآن شئ ناشناخته، دعوت حافظه است به یادآوریِ توده/تن. انسانیت اشیا. از این مجرا، خلق هر تودۀ مادی، خلق فیگوری است انسانی. چراکه ادراک/فهم، الزام ماهویِ هرآن چیزی است که شایسته است خلق نامیده شود.

حجم‌های خلق شده توسط “حامد قجرپور” در نمایشگاه “زیر و رو” پرتاب ما است به عمق پرتنشِ ابهام دیرینۀ تقابل شیئیت انسان و انسانیت شئ. اما تقابل‌ها بدین‌جا ختم نخواهند شد. فرآیند ادراک/فهم در برخورد با این توده‌ها به مداومت این بار آگاهانه‌تری در خویش فراخوانده می‌شود. مگرنه آنکه هنر تلاشی است آشنازدایانه به دعوت از ما به آگاهی از این مداومت و مداومتی آگاهانه، آغاز شده از آن نقطۀ مایل به ثبات، که حافظه نمایانده بود؟ عبور از نقطۀ ثقلِ بدیهی‌سازِ حافظه، شروع معرفت است.

استیتمنت

در هر اثر هنری، متریالِ ساختاری (مادیّت فرم/نشانه) ملموس‌ترین نظام کمپوزیسیون آن خواهد بود. یعنی هست‌ترین لایۀ هستی‌شناسیک اثر. از این رو است که متریال را تاریخی است ناشی از انباشت کارکردهایش در یک بافت اجتماعی. و متریال را سنتی است ناشی از تمایل حافظۀ انسانی به تطابق با تاریخ متریال و مجموع انحرافات پیشین از آن. تار و پود نخ‌های پشمیِ درهم‌بافته‌شده به عنوان یکی از کهن‌ترین متریال‌های به کار رفته توسط انسان در زیست روزمره، در آثار حامد قجرپور، با تمام ناپایستگیِ ملموس‌شان، اولین لایۀ ادراکی ما در برخورد را، به دلیل فیگوراتیو و ارگانیک بودن کلیت فرم، با گسستی از حافظه مواجه می‌کند. از آن رو که  تنانگیِ ناپایداری است در تقابل با میلی سنتی به فرض یا حفظ پایداریِ تن. این‌جاست که ارزش زیبایی‌شناختیِ دوچندانِ این آثار، نه در مضامین انسانی و تاویل‌پذیری انبوه‌شان، که در تنش اکسپرسیونیستی‌شان با سنت متریال، یافت شدنی است. فهمی پست‌مینیمالیستی از ناپایداری هرگونه جسمانیت (تودۀ تنی) در تقابل با میل به جاودانگی آنچه پایه و اساس ادراک/فهم ما بوده است (تودۀ تنی). این بار اما در یکی از کهن‌ترین متریال‌هایی که نقش سنّتیِ پوششِ تن بودنِ خود را وانهاده تا سراسر، خود، تن شود.

نویسنده و منتقد مهمان: مجید خادم