گروه طراحان آرت گالری موتورخونه
درباره هنرمند
از گذشتههای دور تا به امروز رسمی ناگفته از گردهمایی جمعی از هنرمندان و خلق آثاری چند وجود داشته؛ ایجاد ساختاری زنده که به تفکر و خلق میپردازد. چه از ربع رشیدی بگوییم چه از گروه سوارکار آبی، تمایل به تعامل، خلق و واکنش به زمان در اکثر هنرمندان موجود بوده و هست و میتوان گفت «هنرمند گوشه گیر و تارک دنیا» افسانهای است که گاهی به دلایلی خارج از تمایلات غریزی و حقیقی، هنرمند به آن تن داده اگرنه «برای تنها زیستن یا حیوان میباید بود یا خدا.». ساختاری که مدتی درگیر اندیشیدن به ایجاد آن بودم امسال به بار نشست و از میانهی سال ۱۴۰۱ شروع به کار کرد. ساختاری زنده و پویا که حفظ عواملی در آن را شرط بقای آن میبینم، عواملی چون: «هسته مرکزی»، هر موجود زنده گرد هستهای مرکزی شکل میگیرد جوامع انسانی نیز تا کنون از این قاعده مستثنا نبوده است؛ در این مورد گروه ما به مرکزیت گالری موتورخونه و جهان بینی و هویت خاص این مجموعه ایجاد شد. گرد آمدن در محیطی مشخص با ارزش گذاری مشخص و با هدفی مشخص (اندیشه، خلق و ارائه آثار) هستهی مرکزی تولید این آثار بود. عامل بعد «تکرار متناوب» بود که از طریق تکرار جلسات گفتگو محور سعی بر حفظ جامعه کوچک خود و فضای ذهنی ایجاد شده داشتیم. «حفظ مرزها»، به معنای حفظ سبک شخصی هنرمندان در زبان بصری، در عین التقاط فضاهای ذهنی که توسط اندیشیدن به موضوعاتی از پیش مشخص شده، در حد فاصل جلسات گروه، شکل میگرفت؛ با توجه به کارکرد «مرز» این ویژگی ضروری مینمود؛ مرز کارکرد دوگانهای دارد که توأمان هم آنچه در محیطش قرار دارد را در معرض توجه قرار میدهد و هم آنچه در جهان آنسویش قرار دارد را. این گروه اصراری به ثابت نگه داشتن اعضای خود نخواهد داشت و درها به روی تغییر و ورود عضو جدید همواره باز خواهد بود.