رد کردن پیوندها
مشاهده
بکشید

Under My Skin

نمایشگاه حاضر: زیر پوست من

در آثار پیشرویتان بیش از هرچیز تناقض میان احساس تهدید و خلأ زمانه را با جان و شور تن دریافتم؛ بدن‌ها ملتمس، شرحه شرحه و دل‌سوخته به نظر می‌رسند؛ پاره‌پاره، فرسوده از جور زمانه، «سرد گشته، سنگ گردیده» و حتی مرده! بی‌جان و جور کشیده به نظر می‌رسند؛ کامل نیستند و تنها تکه‌پاره‌هایی از آنها به‌جامانده، دهان‌ها بسته شده، چشم‌هایی خالی شده، اما در نقطه تماس دست با تن، حضوری انسانی سر برمی‌آورد که گویی از ازل و با ابتناء به حق طبیعی رها و آزاد بوده است؛ از این نقطه این تن‌های متشنج را می‌توان تن عاشقی دید؛ حلاج شاید، آنی قبل از خطور «انا الحق» و یا فرهاد در همان لحظه بحران، خبری به او داده‌اند که با ایجاد شک به حقانیت هستی خویش زمان را در ذهنش شقه می‌کند، در همان لحظه کوتاه آشفتگی فکری، کالبدش شروع به تجزیه و نیست شدن می‌کند، به دنبال فکری تازه می‌گردد تا حفره خالی مانده در ذهن را پر کند، انگشت اشاره هنرمند، این لحظه تعلیق را هدف گرفته است، فرهاد که لحظه‌ای آنچه از پس می‌آید را، تجربه می‌کند؛ منصور حلاج دقیقاً در آن نقطه که در پاسخ عشق چیست گوید: «امروز بینی و فردا و پس‌فردا، آن روز بکشتند، دیگر روز بسوختند و سوم روزش به باد بر دادند.» این جان و نیرویی زنده و از بند استیلای زمانه و نهادها آزاد است.

نویسنده : مریم رئیسی

استیتمنت